ما کجا بدون تعادل هستیم؟ موقع سقوط، فقط همان جا. به همین دلیل است که چشم ها نمود تعادل در یک عکس را تحسین می کنند. تعادل یک عکس به ما احساس متمرکز بودن، ثبات و پایداری می دهد.
تعادل فکری و زیبایی را به ارمغان می آورد.
وقتی اجزای یک عکس با هم در تعادل باشند، ما جداگانه به آنها توجه می کنیم اما این حس عمیقی از موازنه، هماهنگی و یکپارچگی ایجاد شده از ارتباط آنها با همدیگر است که چشم ذهن را به خود جذب می کند.
بسیاری از نظریه های روان شناسی در این باره صحبت می کند که چطور تعادل در احساسات و برخوردهای شخصی به سلامت ذهن کمک می کند. بنابراین یک تصویر متعادل هم، کامل، پرقدرت و بدون عیب به نظر می رسد. این تعادل دیداری می تواند به اشکال مختلفی باشد، هم دیداری و هم روان شناختی. با ثبت نام در دوره عکاسی پویااندیش با تمامی این نکات آشنا شده و تبدیل به یک عکاس حرفه ای خواهید شد.

وزن دیداری:
اشیا در تصویر “وزن دیداری” متفاوتی دارند. عناصری که بزرگ تر (حجیم تر)، و یا رنگارنگ تر هستند سنگین تر از اشیای کوچک تر، تیره تر و یا با تعداد رنگ کمتر هستند.
هر چه وزن دیداری بیشتر باشد، نگاه خیره به آن عنصر طولانی تر می-شود. اغلب، شاید به دلایل تکامل بقا، اشیایی که بزرگ، روشن و رنگارنگ برای انسان ها مهم است.
وزن بصری نسبی عناصر در یک تصویر به ایجاد جس تعادل کمک می کند. وقتی نسبت وزن درست احساس شود، عکس حس تعادل را منتقل می کند.
در این تصویر در بالای این صفحه، شاخه باریک تر، ظریف تر است اما درخت بزرگ تر و تودرتو در سمت چپ باعث تعادل شاخه ضخیم تر می شود اما شاخه درخت سمت راست را کوتاه می کند.

تکیه گاه:
طبق نقطه اتکا معمول یا اصل تکیه گاه، اگر عناصر در یک عکس روی یک الاکلنگ قرار بگیرند می توانند همدیگر را متعادل کنند. اگر شی کوچکی از نقطه اتکا دور باشد که معمولا نامرئی و نزدیک به مرکز عکس است می تواند شی بزرگ تری که به آن نقطه نزدیک تر است، متعادل کند.
حالا سنگی بزرگ را، از مرکز در پیش زمینه عکس فقط کمی به سمت چپ در یک زمین و یک سنگ کوچک تر را در پس زمینه با فاصله از سمت راست و نزدیک به چارچوب تصور کنید.
ذهن انسان، حجم را به سنگ ها نسبت می دهد. با دانستن اینکه تکیه گاه ها چه می کنند، چشم فرض می کند که سنگ کوچک تر سنگ بزرگ تر را متعادل می کند؛ درست مثل فردی که روی نهایی ترین نقطه یک الاکلنگ نشسته باشد فرد سنگین وزن تر که نزدیک به نقطه اتکا نشسته است.
وزن دیداری عناصر، برای متعادل کردن همدیگر محل قرارگیری آنها را روی الاکلنگ تعیین می کند.

نسبت طلایی:
به نام “لایه” یا “حد متوسط” طلایی هم شناخته می شود؛ این نسبت خطوط و قسمت ها در یک عکس، دارای احساس خاصی از تعادل است که در هنر کلاسیک و معماری معمول است.
بعضی از افراد حتی باور دارند عملکرد خود طبیعت طبق این نسبت است و این نسبت ها به چشم غریزه ما انسان ها زیبا می آیند. ریاضیات پشت نسبت طلایی کمی پیچیده است، اما این نسبت به طور تقریبی 5:8 است.
درست به شکل صدف یک ناتیلوس فکر کنید. اگر چیدمان عناصر یک تصویر طبق نسبتش باشد شما نسبت طلایی را رعایت کرده اید.

عمودی/ افقی:
وزن دیداری اشیا می توانند همدیگر را در سراسر قسمت افقی، عمودی صفحه یا حتی در تصاویر پیچیده تر هم در قسمت عمودی و هم در قسمت افقی به طور کلی متعادل کنند. هم چنین خطوط افقی و عمودی هم می توانند همدیگر را متعادل کنند.
در بعضی تصاویر، ذهن حرکت جانبی به سمت خطوط افقی و حرکات عمودی را به سمت خطوط عمودی نسبت می دهد، بنابراین تعادلشان ممکن است مثل توازنی از حرکت احساس شود. چرا که خطوط عمودی به چیرگی بر خطوط افقی تمایل دارند.
به دلیل انرژیشان و ایجاد تعادل کافی نباید به بلندی خطوط افقی باشند. خطوط اریب روبه رو هم می توانند مثل هر خط اریب دیگر در تصویر همدیگر را متعادل کنند.
در مضمون روان شناسی تکاملی، Maurice de Sausmarez نشان می دهد یک خط عمودی کشیده شده بالای یک خط افقی رضایت عمیقی را ایجاد و احساس بد را برطرف می کند چرا که تجربه ایستادن باثبات با تعادل مطلق انسان را روی زمین نمادسازی می کند.

ساکن/ متحرک:
ممکن است ذهن یک عنصر افقی را در حالت سکون ببیند در حالی که عنصری عمودی را در حال حرکت رو به بالا یا رو به پایین ببیند. این می تواند تعادلی بین سکون و تحرک باشد.
در واقع، هر نوع عنصر فعال و ایستا در یک تصویر باید همدیگر را متعادل کنند.
فردی که می دود برای فردی که نشسته است تعادل ایجاد می کند. قاشقی که در حال افتادن در ظرف روی میز است فنجانی را که روی میز قرار دارد متعادل می کند.
در این تصویر پایین، به نظر می رسد درخت معلق در میانه هوا احساسی از انرژی را ایجاد می کند که نتیجه تعادل ایجاد شده با درختی است که ریشه در زمین دارد.
اگر تصویری شامل تکرار شکلی باشد، این ریتم دیداری هم با عنصری غیرمتحرک متعادل می شود. اگر دو یا خطوط بیشتری از شکل تکراری در مسیرهایی متفاوت ادامه داشته باشند، انرژی و حرکت نشان داده شده این خطوط می توانند همدیگر را متعادل کنند. اگر دوست دارید عکاسی را بصورت حرفه ای و اصولی یاد بگیرید اما زمان آزاد لازم برای شرکت در دوره های حضوری را ندارید، می توانید در دوره های آنلاین عکاسی پویا اندیش شرکت کنید.
بیشتر بخوانید: عکاسی از اجسام بی جان

پیش زمینه/ پس زمینه:
تعادل می تواند در همه عناصر پیش زمینه و پس زمینه یک عکس تشکیل شود.
برای تصویر بالا، علاوه بر هماهنگی که از سمت چپ تا سمت راست وجود دارد، شاخه سنگین اما کوتاه شده در پیش زمینه درخت باریک تر اما گسترده تر متعادل می کند و درخت را با جزئیات در پس زمینه نشان می دهد.

تعادل احساسی:
احساسات متضاد به تصویر کشیده شده در یک تصویر می تواند تعادلی روان شناسانه را با همدیگر فراهم کنند.
شاد و غمگین، خواب آلود و هشیار، عاشق، محبت و عصبانیت. این احساسات ممکن است با آدم ها و حیوانات نشان داده شوند اما به وسیله روندی کاملا انسانی از انسان انگاری (اصطلاحی فانتزی برای نسبت دادن ویژگی های انسانی به چیزهای بی جان)، اشیا هم می توانند با هم تعادل احساسی ایجاد کنند.
همان طور که قبلا گفتم، برخی از نظریه های روان شناسی در این باره صحبت می کنند که چطور شخصیت انسان دوگانگی احساسات متضاد باعث ایجاد درون روانی پویا و زمان تعادل و یکپارچگی این دورن روانی را به تصویر می کشد.
وقتی یک تصویر شامل انسان ها، حیوانات یا اشیایی با احساسات متضاد باشد بیننده به حس های متفاوت موارد جداگانه توجه می کند در حالی که احتمالا به طور ناخودآگاه حسی عمیق از یکپارچگی و تکامل را تجربه می کنند.
ایجاد تعادل در قسمت های مورد توجه، اندازه و رنگ مایه:
قسمت های کوچک و مورد توجه یک عکس می تواند قسمت های بزرگ و بی حالت را متعادل کند. به هیمن شکل، عناصر بزرگ یا روشن می توانند قسمت های کوچک، کم رنگ یا تیره را متعادل کند.

تعادل تشابه ها و تفاوت ها:
اگر عنصری از یک تصویر به شدت از عناصر دیگر متفاوت باشد مثل یک نقطه اصلی یا حتی یک چیز غیرعادی به چشم می آید و ممکن است تعادل و یکپارچگی کلی از بین برود.
با این حال، اگر تمام عناصر خیلی به همدیگر شبیه باشند، تصویر یکنواخت و خسته کننده می شود. یک تصویر جالب، اغلب نتیجه تعادل تشابه و تضاد، یکپارچگی و تنوع است.

تعادل تضادها:
همان طور که ممکن است تا اینجای بحث متوجه شده باشید، تقریبا هر عنصر متضاد می تواند برای متعادل کردن همدیگر ترکیب شود. در واقع، این یکی از ضروری ترین اصول مدرسه باوهاوس در اوایل دهه 1990 بود.
یوهانس ایتن یکی از اساتید این جنبش، لیستی از تضادهای ممکن شامل این موارد را درست کرد: نقطه/ خط، ارتفاع/ کم ارتفاع، بلند/ کوتاه، گسترده/ باریک، ضخیم/ تیره، سیاه/ سفید، فراوان/ کوچک، مستقیم/ منحنی، نوک تیز/ عمودی، اریب/ مدور، صاف و هموار/ ناهموار، ملایم/ متحرک، آهسته/ شفاف، تیره/ مات، درهم تنیده/ نامرتب، مایع/ جامد، شیرین/ ترش، قوی/ ضعیف و صدای بلند/ ملایم.
توجه کنید چطور این لیست در طول دامنه ای از حالات حسی شامل نه تنها حس های بصری بلکه حس های چشایی، شنیداری و لامسه تغییر جهت می دهد. در عکاسی، ترفند، ترجمه این احساسات به زبان دیداری و یافتن روشی برای متعادل کردن آنها است.

تعادل تقارن:
در تععادل تقارن، عناصر در گوشه های چپ و راست تصویر یا بالا و پایین همدیگر را به طرزی کاملا قابل پیش-بینی، مرتب و منظم مثل آینه منعکس می کنند. تشخیص این نوع تعادل برای بیننده بسیار ساده است.
با اینکه خوشایند است چون احساس تمرکز و ثبات را منتقل می کند، ممکن است تصویر خیلی قابل پیش بینی و حتی شاید خسته کننده به نظر برسد.
تصویری که برای کاملا متقارن به نظر رسیدن در تلاش است اما شامل بعضی عناصر است که ارزش این تقارن را پایین می آورند ممکن است کاملا غیرطبیعی، ناپایدار و با بی دقتی همراه باشد.
تعادل نامتقارن یا پویا:
در تعادل نامتقارن، تعادل عناصر غیرمشابه با استفاده از اصول گفته شده به خصوص اصول تکیه گاه و نسبت طلایی در چپ و راست یا بالا و پایین وجود دارد. تعادل نامتقارن جالب تر و چشمگیرتر می شود.
این نوع تعادل شامل انواع اندازه ها، شکل ها، تضادها و همچنین یک پراکندگی دقیق و فعال سازی فضای خالی است. در چنین ترکیبی، یک وزن “مرکز جاذبه” هست که تعادل وزن دیداری عناصر همه گرد هم می آیند.
این وزن لزوما در مرکز تصویر نیست اگرچه می تواند در تعادل متقارن باشد اما ممکن است به موقعیتی مطابق با “قانون یک سوم” یا “نسبت طلایی” برسد.

تقارن شعاعی و کریستالوگرافی:
در تقارن شعاعی، عناصر و الگوها از یک نقطه مرکزی به اطراف پراکنده می شوند. حسی از حرکت مارپیچی، درونی و بیرونی جالب برای ذهن انسان که مفهوم یکپارچگی، همسازی و غیرمادی را به چنین شکل های مدوری نسبت می دهد ایجاد می کند.
ماندال های باستان نمونه خوبی از این مورد هستند. در تصاویر کریستالوگرافیک، یک “تقارن کلی” با پراکندگی مساوی مثل طرح های کاغذ دیواری ایجاد شده است.

تعادل در مقابل ناهماهنگی
یک عکس برای خوب بودن نباید لزوما متعادل باشد. وقتی تعادل نباشد نتیجه، ناهماهنگی است و این ممکن است دقیقا همان چیزی باشد که عکاس در نظر دارد.
سوال اصلی این است که چقدر تعادل و ناهماهنگی باید ایجاد شود. از آنجایی که در ترکیب هایی با استفاده از تعادل نامتقارن و نسبت طلایی، عکس ها جالب تر می شوند ذهنمان نسبت به زمانی که تعادل حاضر و آماده به دست ما داده می شود زمانی را برای بررسی آنها و تشخیص ویژگی های تعادل و ناهماهنگی می گذراند.
مثل موسیقی، یک تصویر ناهماهنگ هم که به هماهنگی برسد احساسی بسیار رضایت بخش و کامل را ایجاد می کند.
همچنین چیزی کاملا رازگونه و فوق العاده درباره یک تصویر همزمان ناهماهنگ و متعادل وجود دارد اما نمی توانید فورا آن را بیان کنید.
حتی یک تصویر خیلی نامتعادل می تواند کاملا تاثیرگذار باشد؛ برای مثال یک شی ایستاده در لب ساحل بدون هیچ چیز اضافه جز گستره ای وسیع از شن در طول چارچوب عکس. تا زمانی که تصویری خیلی ساختگی یا بیش از حد شلوغ به نظر نرسد، بیننده برای بررسی دلایل این ترکیب غیرعادی تحریک می شود.
حتی عکاس برای هدایت نگاه بیننده به قسمت های مشخصی که ممکن است در غیر این صورت بی توجه باقی بمانند از چنین ناهماهنگی-هایی استفاده می کند. مثلا، وقتی از روی غریزه به دنبال چیزی برای متعادل کردن آن شی لب ساحل هستیم، ممکن است توجهمان به بافت شن در قسمت مخالف چارچوب عکس جلب شود.
اگر همه چیز، همیشه ثابت، همساز و یکپارچه باشد می تواند خسته کننده باشد، شما اینطور فکر نمی کنید؟ اگرچه در زندگی، ذهن انسان هماهنگی در یک عکس را تحسین می کند اما حداقل از مقدار کمی ناهماهنگی، ناپایداری و غیرقابل پیش بینی بودن لذت می برد. با تکنیک هایی که در دوره فتوشاپ در عکاسی یاد می گیرید، می توانید براحتی ادیت های لازم روی عکس های خود را انجام دهید. کیفیت دوره آنلاین فتوشاپ در عکاسی پویااندیش کم از دوره حضوری نداشته و نه تنها می توانید مهارت و دانش خود را افزایش دهید بلکه در وقت و زمان نیز صرفه جویی خواهید کرد.
بیشتر بخوانید: وینیتینگ در عکاسی
سوالات متداول تعادل در عکس
چرا رعایت تعادل در عکس اهمیت زیادی دارد؟
ایجاد تعادل در عکس باعث میشود بیننده با نگاه اول جذب ترکیببندی شود و عکس حس خوشایندی القا کند. اگر عناصر بصری در قاب هماهنگ توزیع شوند ، پیام عکس واضحتر به مخاطب منتقل میشود.
چگونه میتوان با استفاده از قانون یکسومها به تعادل در عکس دست یافت؟
قانون یکسومها کمک میکند اجزای مختلف در نقاط طلایی قاب قرار گیرند. این شیوه علاوه بر حفظ تعادل در عکس، جذابیت بصری را افزایش میدهد و سوژه را برجستهتر نشان میدهد.
آیا استفاده از خطوط هدایتگر به ایجاد تعادل در عکس کمک میکند؟
خطوط هدایتگر چشم مخاطب را در مسیر موردنظر عکاس هدایت میکنند و تعادل در عکس را تقویت میکنند. با قرار دادن خطوط در جهات گوناگون، ساختار منسجمتری شکل میگیرد و نگاه بیننده به نقاط کلیدی هدایت میشود.
چه تفاوتی میان تعادل متقارن و تعادل نامتقارن در عکس وجود دارد؟
در تعادل متقارن، عناصر بصری بهصورت آینهای در دو سمت قاب تکرار میشوند و حس نظم و ثبات ایجاد میکنند. در تعادل نامتقارن، وزن بصری در قاب به شکل غیریکسان توزیع میشود و فضایی پویا و خلاقانه به وجود میآورد.
چطور میتوان با استفاده از رنگها به تعادل در عکس رسید؟
رنگهای متضاد یا مکمل میتوانند توازن را در قاب برقرار کنند و چشم را در بخشهای مختلف عکس به گردش وادارند. انتخاب هوشمندانه رنگها باعث میشود قدرت بصری تصویر افزایش یابد و هر بخش هویت خودش را حفظ کند.
آیا جایگذاری سوژه اصلی در مرکز، همیشه تعادل در عکس را ایجاد میکند؟
گاه قرار دادن سوژه در مرکز قاب باعث القای حس ایستایی و تعادل در عکس میشود، اما در مواردی ممکن است عکس را کلیشهای جلوه دهد. بهترین راه، آزمایش با چند ترکیببندی مختلف و انتخاب تأثیرگذارترین حالت است.
چه نقش فضای منفی در ایجاد تعادل در عکس دارد؟
فضای منفی، ناحیه خالی اطراف سوژه است که به عناصر اصلی اجازه تنفس میدهد و نگاه مخاطب را بدون ازدحام یا حواسپرتی به سمت سوژه هدایت میکند. این فضا تعادل در عکس را حفظ و پیام عکس را تقویت میکند.
چگونه میتوان با استفاده از نورپردازی حس تعادل در عکس را بهبود بخشید؟
نورپردازی مناسب، اجزا را از نظر بصری متعادلتر نمایش میدهد و تفاوت میان بخشهای پرنور و کمنور عکس را کنترل میکند. متعادل نگهداشتن کنتراست، کمک میکند سوژه در جای درست خود بدرخشد.
آیا استفاده از پرسپکتیو در تقویت تعادل در عکس مؤثر است ؟
پرسپکتیو باعث القای عمق و ایجاد ترتیب بصری میان المانهای پیشزمینه و پسزمینه میشود. با انتخاب زاویه صحیح، میتوان سوژه را در جایگاهی قرار داد که تعادل در عکس بهتر برقرار شود.
چطور میتوان با تنظیم فاصله کانونی تعادل در عکس را تغییر داد؟
لنز و فاصله کانونی روی نحوه نمایش ابعاد و فاصله میان سوژهها تأثیر میگذارند. لنز واید فضا را بازتر نشان میدهد و با لنز تله میتوان سوژهها را به هم نزدیک کرد و وزن بصری را به بخشی از قاب منتقل نمود.
چرا انتخاب سوژه فرعی در تقویت تعادل در عکس اهمیت دارد؟
سوژه فرعی در کنار سوژه اصلی، وزن بصری را توزیع میکند و به مخاطب اجازه میدهد جنبههای مختلف صحنه را ببیند. با انتخاب سوژه فرعی هماهنگ با سوژه اصلی، میتوان تعادل در عکس را حفظ نمود.
آیا رعایت تناسب اندازه عناصر در ترکیببندی به حفظ تعادل در عکس کمک میکند؟
وقتی اندازه اجزا با یکدیگر همخوانی داشته باشد، چشم بیننده بدون سردرگمی میان آنها حرکت میکند. ایجاد تعادل در عکس به این وابسته است که عناصر بزرگ و کوچک در کنار هم به شکلی هماهنگ دیده شوند.
چطور میتوان با استفاده از الگوها و تکرار فرمها تعادل در عکس را تقویت کرد؟
الگوها و تکرار فرمها، ساختار منسجمی را در کادر ایجاد میکنند و به چشم بیننده حس نظم و هارمونی میدهند. اگر این الگوها در بخشهای مختلف قاب توزیع شوند، تعادل در عکس بهصورت طبیعی شکل میگیرد.
چه زمانی به استفاده از تعادل عمودی در عکاسی توصیه میشود؟
زمانی که عناصر مهم در بالا و پایین قاب قرار دارند، میتوان با ایجاد تعادل عمودی، عکس را جذابتر کرد. یک مسیر نگاه عمودی دقیق، سوژههای بالا و پایین را بهطور هماهنگ نمایش میدهد.
چگونه احساس پویایی را در کنار تعادل در عکس حفظ کنیم؟
ترکیبی از تعادل نامتقارن و خطوط مورب یا منحنی، درعین ایجاد هارمونی، از یکنواختی قاب جلوگیری میکند. انتخاب سوژهای که حرکت یا مسیر نگاه را القا کند هم باعث پویا شدن عکس میشود.
آیا محدودیت در رنگها تأثیری بر حفظ تعادل در عکس دارد؟
گاهی محدود کردن پالت رنگی، باعث میشود همنشینی رنگها و عناصر بیشتر به چشم آید. این سادگی بصری، تعادل در عکس را پررنگتر میکند و حالت مینیمال جذابی به قاب میبخشد.
چطور میتوان اندازه قاب را در جهت حفظ تعادل در عکس به کار گرفت؟
اندازه قاب، تعیینکننده فضایی است که سوژهها در آن قرار میگیرند. اگر از قابهای مربعی یا کشیده استفاده شود، چیدمان عناصر باید با نسبتهای قاب هماهنگ باشد تا هارمونی لازم ایجاد شود.
آیا ترکیببندی مثلثی در تعادل در عکس تأثیرگذار است؟
الگوی مثلثی یک چارچوب قدرتمند برای جذب نگاه بیننده به سه نقطه اصلی است. زمانی که سوژهها در رأسهای این مثلث قرار گیرند، توزیع وزن بصری هماهنگتر میشود و احساس تعادل در عکس افزایش مییابد.
چگونه میتوان با حذف عناصر اضافه، تعادل در عکس را بهبود داد؟
هر عنصری که به بیان موضوع اصلی کمکی نمیکند، ممکن است تعادل را مختل کند. حذف المانهای اضافی یا حذف بخشی از صحنه از طریق کادربندی مجدد، ترکیببندی تمیزتری شکل داده و تمرکز را روی سوژه اصلی نگه میدارد.
آیا جهت نگاه سوژه در ایجاد تعادل در عکس مؤثر است ؟
وقتی سوژه در حال نگاه به سمتی باشد، بخشی از قاب اهمیت بیشتری پیدا میکند. توزیع سایر اجزا در جهت نگاه سوژه میتواند بر تعادل در عکس اثرگذار باشد و حس هماهنگی میان عناصر را ایجاد کند.
چطور میتوان به کمک سایهها، تعادل در عکس را افزایش داد؟
سایهها بهعنوان عناصر گرافیکی اضافی میتوانند وزن بصری یک بخش از قاب را سنگینتر کنند. همراستا بودن سایهها یا توزیع هوشمندانه آنها، تعادل در عکس را ارتقا میدهد و قاب را جذابتر میکند.
آیا قرار دادن سوژه خارج از مرکز گاهی به ایجاد تعادل در عکس کمک میکند؟
بله، تعادل در عکس همیشه با تقارن به دست نمیآید. قرار دادن سوژه در بخشی از قاب و استفاده از فضا در سمت مخالف گاهی ترکیببندی را چشمنوازتر میکند و حس پویایی ایجاد میکند.
چگونه رنگ پسزمینه میتواند تعادل در عکس را تحتتأثیر قرار دهد؟
اگر رنگ پسزمینه بیشازحد پررنگ باشد، وزن بصری را سمت خود میکشد. انتخاب رنگ خنثی یا همخوان با سوژه اصلی، تعادل در عکس را حفظ میکند و نگاه بیننده را بر عناصر اصلی متمرکز نگه میدارد.
چه نقشی بافتها در حفظ تعادل در عکس ایفا میکنند؟
بافتها با ایجاد تمایز میان بخشهای مختلف قاب، چشم را بهصورت متعادل در عکس هدایت میکنند. همنشینی بافتهای متفاوت، بدون اغراق یا درهمریختگی، به توزیع وزن بصری کمک کرده و حس تعادل را افزایش میدهد.
چگونه میتوان با تمرین مداوم و تجربه، تعادل در عکس را بهبود بخشید ؟
بررسی عکسهای هنرمندان برجسته، استفاده از قوانین مختلف ترکیببندی و سپس تجربه شخصی در شرایط متنوع، مهارت در تشخیص تعادل در عکس را ارتقا میدهد. مرور مداوم آثار و ارزیابی نقاط قوت و ضعف، کلید پیشرفت است.
تعادل یک عکس به ما احساس متمرکز بودن، ثبات و پایداری می دهد. تعادل فکری و زیبایی را به ارمغان می آورد.
وقتی اجزای یک عکس با هم در تعادل باشند، ما جداگانه به آنها توجه می کنیم اما این حس عمیقی از موازنه، هماهنگی و یکپارچگی ایجاد شده از ارتباط آنها با همدیگر است که چشم ذهن را به خود جذب می کند.
بله ، هم بصورت حضوری و هم بصورت آنلاین و غیرحضوری برگزار می کنیم برای اطلاعات بیشتر داخل سایت تصویرگران پویا اندیش شوید.
عناصری که بزرگ تر (حجیم تر)، و یا رنگارنگ تر هستند سنگین تر از اشیای کوچک تر، تیره تر و یا با تعداد رنگ کمتر هستند. هر چه وزن دیداری بیشتر باشد، نگاه خیره به آن عنصر طولانی تر می-شود.
اگر عناصر در یک عکس روی یک الاکلنگ قرار بگیرند می توانند همدیگر را متعادل کنند. اگر شی کوچکی از نقطه اتکا دور باشد که معمولا نامرئی و نزدیک به مرکز عکس است می تواند شی بزرگ تری که به آن نقطه نزدیک تر است، متعادل کند.
وزن دیداری اشیا می توانند همدیگر را در سراسر قسمت افقی، عمودی صفحه یا حتی در تصاویر پیچیده تر هم در قسمت عمودی و هم در قسمت افقی به طور کلی متعادل کنند.
این نسبت خطوط و قسمت ها در یک عکس، دارای احساس خاصی از تعادل است که در هنر کلاسیک و معماری معمول است. بعضی از افراد حتی باور دارند عملکرد خود طبیعت طبق این نسبت است.
مطالعه بیشتر:














