عکاسی و روانشناسی
عکاسی و روانشناسی چه ارتباطی دارند ایا میتوان با تکنیک های ذهنی عکس های بهتری گرفت و بر روی مخاطب تاثیر گذاشت. ما غالباً به این فکر میکنیم که علم و هنر با هم ارتباط زیادی ندارند. هنر مربوط به خلاقیت و علم مربوط به منطق است.
با این حال ، پیوند بین این دو واقعاً جدا از هم نیست . زیرا هنر تا حد زیادی با مشاهده و پردازش جهان پیرامون ما درگیر است. گاهی ما فراموش میکنیم که وقتی به یک اثر هنری نگاه میکنیم، با قسمتهای مختلف مغز خود در حال مشاهده و پردازش معنای آن هستیم.

تاثیرگذارتر کردن عکس ها
از نظر بصری، جنبه های خاصی از عکس باعث پاسخ های مختلف به آن می شود. بنابراین هنگامی که نحوه پردازش اطلاعات توسط مغز را درک کردید، می توانید درک کنید که چگونه عکس های خود را بهتر و تأثیرگذارتر کنید.
در این بخش از پویا اندیش اصولی آوردهشدهاست. که روش مغز را برای کمک به شما در مهارت های عکاسی توصیف میکند. با ثبت نام در دوره عکاسی پویااندیش با تمامی این نکات آشنا شدهو تبدیل به یک عکاس حرفهای خواهیدشد.


استفاده از تشابه در عکاسی
تشابه مفهومیاست که به راحتی قابل تشخیص است . این به سادگی الگوهای روزمرهاست ، یا به صورت رنگی یا خطی یا هر دو در زندگی ما وجود دارد.
مغز برای درک الگوهای بصری به منظور درک دنیای اطراف ما عادت کردهاست . بنابراین با استفاده از مفهوم شباهت میتوانید حس وحدت یا هماهنگی را در درون عکس ایجاد کنید.

استفاده از استمرار در عکاسی
این اصل در مورد خط و جهت گیری است. مغز ما دوست دارد خطوط را دنبال کند ، به خصوص وقتی که ما را به جایی منطقی رهنمون می کند.
هنگام ایجاد اثر زیبایی که بیننده را به مسیری خاص سوق میدهد میتوانید نگاه او را به سمت مسیر هدایت کنید از این شیوه در عکاسی استفاده کنید.

استفاده از فضای منفی در عکاسی
این همان کاری است که مغز ما دوست دارد در صورت کمبود اطلاعات انجام دهد – ما خلا ها را پر می کنیم. زیرا مغز ما اطلاعات را پر می کند. در رابطه با عکاسی و روانشناسی ، هنگام مشاهده یک تصویر نیز همین اتفاق رخ می دهد. اگر اطلاعات یا فضای منفی از دسترفتهباشد مغز ما تمام تلاش خود را میکند. تا اطلاعات را جایگزینکند و از آنچه موجودنیست ، یک تصویر منطقی ایجادکند.
اگر دوستدارید عکاسی را بصورت حرفه ای و اصولی یاد بگیرید. اما زمان آزاد لازم برای شرکت در دورههای حضوری را ندارید، می توانید در دوره های آنلاین عکاسی پویا اندیش شرکت کنید.

قانون پراگنانز در عکاسی
این نظریه اصلی است که در بین اشکال پیوستگی ایجاد می کند. مغز ما به طور کلی ، اشکال را به ساده ترین شکل خود پردازش می کند . به همین دلیل است که انتزاعی برای درک، قدرت ذهنی بیشتری لازم دارد.
اگر خطوط به چیزی جمع شوند ، یا فضای منفی به اضافه فضای مثبت برابر با یک شکل باشد . مغز ما فرم را به ساده ترین روش موجود درک می کند. با استفاده از این شیوه ، می توانید خطوط تداوم و فضای منفی خود را ایجاد کنید تا به شما در ساخت برخی تصاویر باورنکردنی کمک کند.

مجاورت در عکاسی
مغز ما همچنین دوست دارد همه چیز را با هم دسته بندی کند تا یک تصویر را درک کند. حتی اگر چیزی در تصویر در واقعیت 100 فوت فاصله دارد، می توانید از دوربین خود استفاده کنید و به نظر برسد چیزی درست روی فرد دیگری نشسته است یا درست بین انگشتان او خوابیده است، که می تواند نسخه جدید و مبتکرانه ای از این واقعیت ایجاد کند. همچنین می توانید از این اصل برای گروه بندی افراد یا نزدیکی اشیا استفاده کنید.
مراقب این مورد باشید، زیرا مجاورت می تواند منجر به مسائلی مانند بیرون آمدن یک تیر از سر فرد یا رشد اندامی از منشا ناشناخته شود.

شکل و زمین
چشم ما دوست دارد از نور و سایه برای تمیز کردن یک شکل از پیش زمینه و پس زمینه استفاده کند. و اگر نور مناسبی داشته باشید ، این چیزی است که می توانید کنترل کاملی روی آن داشته باشید.
با پس زمینه وارد شوید یا می توانید شکل خود را از پس زمینه جدا کنید ، بسته به آنچه که می خواهید انجام دهید.
چشم به طور کلی تناژ را از هم متمایز می کند – بنابراین ترکیب شامل استفاده از رنگ های مشابه در کل قطعه است و بیرون آوردن شکل از فاصله حاوی کنتراست است.
همچنین، ساده ترین راه برای نشان دادن سوژه شما این است که دیافراگم خود را پایین بیاورید و اجازه دهید نور بیشتری وارد شود – بسته به فاصله شما از سوژه، جایی بین f / 1.8 و 5.6 امکان این کار را انجام می دهد. در کلاس های عکاسی پویا اندیش با انواع دیافراگم آشنا میشوید و انواع فواصل را یاد خواهید گرفت.

سمت چپ مغز و سمت راست مغز
در روانشناسی ، اشاره شده است که سمت چپ مغز و سمت راست مغز اهداف مختلفی دارند ، اما با هم کار می کنند. سمت راست مغز معمولاً به سمت منطق و تجزیه و تحلیل ، سازماندهی خطی و واقعیت ها است. سمت مغز چپ درست برعکس است – خلاقیت و تخیل ، تجسم و احساسات را پردازش می کند.
آنچه این ارتباط با عکاسی و روانشناسی دارد، تأثیر آن بر شماست. دانستن اینکه آیا سمت راست مغز شما فعال تر است یا سمت چپ این به شما کمک می کند تا ریشه های ترکیب ذهنی خود را بفهمید و اینکه چگونه آنها می توانند به طور بالقوه بر افراد دیگری که متفاوت فکر می کنند تأثیر بگذارند.

قانون یک سوم در عکاسی
این یک اصطلاح عکاسی است که مردم برای توصیف سازمان دادن چهره ها در یک تصویر استفاده می کنند. با این حال ، این اصطلاح از این واقعیت ناشی می شود که مغز ما برای تعادل استفاده می شود.
پردازش اطلاعات برای ما آسان تر است وقتی که امور در یک راستا قرار بگیرند. قانون یک سوم بیان می کند که شما باید عکس های خود را در یک شبکه (مثلاً نه مربع) مسدود کنید و از آن به عنوان راهنمای شکل های خود استفاده کنید.
یک شکل دور از مرکز می تواند با قسمت سمت چپ همسو باشد، در حالی که شکل متعادل مستقیماً در مرکز قرار دارد.
همچنین می توانید از این اصل به صورت رابطه ای استفاده کنید ، و فیگورها را با توجه به اینکه می خواهید آنها را در کادر متعادل کنید، سازماندهی کنید. این اصل می تواند بر میزان دلپذیر یا و جذاب کردن عکس شما تاثیر بگذارد.

انتخاب توجهی در عکاسی
این اصل به این واقعیت مربوط می شود که مغز ما چیزهای خاصی را در نظر ما انتخاب می کند تا به آنها توجه کند و همچنین توانایی جلوگیری از جزئیاتی را که به نظر ما مهم نیستند. این یک ابزار مفید هنگام تعیین جزئیات هر قسمت از ترکیب شما است. چه جزئیاتی مهم خواهد بود و می خواهید روی چه جزئیاتی تمرکز کنید؟
آیا می خواهید بعضی از موارد به وضوح مهم باشند، یا می خواهید بینندگان تنها به جز ئی در عکس شما نگاه کنند.

تعادل هموستاتیک
این تعادل، در اصطلاح اساسی، تمایل بدن برای حفظ تعادل مانند درجه حرارت یا روحیه شماست. از نظر روان شناختی ، این اشاره به تمایل بدن به حفظ حالت ذهنی متمرکز دارد. خواه خوشحال باشید یا غمگین، بدن شما سعی می کند به حالت خنثی برگردد. حتی اگر تأثیرات بیرونی این بی طرفی را تحت تأثیر قرار دهد.
در رابطه عکاسی و روانشناسی ، در مورد چگونگی تأثیرگذاری بر روی شخصی است که می توانید با تصاویر خود تأثیر بگذارید. با استفاده از تمام دانش فوق در مورد ترکیب و زیبایی شناسی روانشناختی، می توانید با ایجاد چیزی نامتعادل، احساس ناراحتی در افراد ایجاد کنید. یا حتی با ترکیب چیزهایی در پس زمینه که در واقعیت به این شکل نشان داده نمی شوند، آنها را ناامید کنید. از طرف دیگر ، می توانید با ایجاد چیزی متعادل، تکراری یا متقارن، به بینندگان احساس خوشحالی کنید.

با افزایش یا کاهش تنش و تعادل، شما می توانید در پاسخ ناخودآگاه افراد به آنچه که می بینند دستکاری کنید – یک قدرت کاملاً تأثیرگذار برای عکاسی. با تکنیک هایی که در دوره فتوشاپ در عکاسی یاد می گیرید، می توانید براحتی ادیت های لازم روی عکس های خود را انجام دهید. کیفیت دوره آنلاین فتوشاپ در عکاسی پویااندیش کم از دوره حضوری نداشته و نه تنها می توانید مهارت و دانش خود را افزایش دهید بلکه در وقت و زمان نیز صرفه جویی خواهید کرد.
با شرکت در کلاس های عکاسی آنلاین پویا اندیش با ترکیب بندی ها آشنا می شوید و می توانید به صورت ناخوداگاه با تمرین موارد فوق را در عکاسی پیاده کنید.
پایان بخش :
عکاسی و روانشناسی چه رابطهای با هم دارند ؟
سوالات متداول رابطه عکاسی و روانشناسی
چطور میتوان از رابطه عکاسی و روانشناسی برای افزایش اعتمادبهنفس بهره برد؟
تمرین ثبت عکسهای روزمره و متمرکزشدن روی لحظههای مثبت زندگی باعث ارتقای حس خودارزشمندی میشود. مرور این تصاویر و یادآوری پیشرفتهای کوچک، ذهن را برای نگاه روشنتر به تواناییهای فردی آماده میکند.
چرا ثبت عکس میتواند به درک عمیقتر احساسات کمک کند؟
وقتی حس یا رویدادی را با دوربین ضبط میکنیم، بهجای عبور سریع از آن، ناچار به مکث و توجه میشویم. این درنگ باعث پردازش بهتر هیجانات و درک دقیقتری از وضعیت روانیمان میگردد.
چطور عکسها میتوانند خاطراتی فراتر از حافظه معمول را در ذهنمان ثبت کنند ؟
دوربین بخشی از لحظهها را تثبیت میکند که ممکن است در جریان سریع زندگی فراموش شوند. این تصاویر محرکی برای یادآوری جزئیات و احساساتی خواهند بود که مغز بهتنهایی از بازآفرینی آن عاجز است.
چگونه میتوان در رواندرمانی از عکسها بهعنوان ابزاری موثر استفاده کرد؟
در برخی رویکردهای درمانی، به مراجع توصیه میشود عکسهای خاصی را انتخاب یا ثبت کند تا احساسات و خاطرات مهمش را بازگو کند. این روش به فرد اجازه میدهد بدون نیاز به کلمات، لایههای عمیق روانش را آشکار کند.
چه تاثیری بر عزتنفس دارد وقتی فرد با عکسهای خودش مواجه میشود؟
دیدن خود در قاب تصویر، گاهی احساس قضاوت درونی را برمیانگیزد. اما اگر این رویارویی آگاهانه و مثبت باشد، اعتمادبهنفس را ارتقا میدهد و پذیرش خود را تقویت میکند.
چرا به اشتراک گذاشتن عکسهای شخصی در شبکههای اجتماعی میتواند با سلامت روان مرتبط باشد؟
این ارتباط از دو جنبه قابل بررسی است؛ دریافت بازخوردهای مثبت، حس حمایت و پذیرش اجتماعی را افزایش میدهد. درعینحال، وابستگی شدید به تایید دیگران ممکن است سلامت روان را تهدید کند.
چطور میتوان به ابعاد پنهان شخصیت از طریق عکاسی پی برد ؟
هرکس هنگام ثبت تصویر، ناخواسته دغدغهها، سلایق و الگوهای ذهنی خود را منعکس میکند. تحلیل سوژهها، رنگها و ترکیببندیها نشانههایی از نحوه تفکر و احساسات فرد را آشکار میسازد.
چگونه میتوان با کمک رابطه عکاسی و روانشناسی، اضطراب را مدیریت کرد؟
تمرکز بر جزئیات قاب، نور، بافت و رنگها ذهن را از نشخوارهای فکری دور میکند. بهاینترتیب، فرد به لحظه حال کشانده شده و نشانههای استرسزا بهطور موقت کاهش مییابد.
چرا بعضی افراد از عکاسی برای بیان هنری و رهایی از تنشهای روحی استفاده میکنند؟
عکسگرفتن مانند نوشتن یا نقاشیکشیدن، مجالی برای ابراز احساسات درونی است. تبدیل هیجان به اثری دیداری، حس رهایی، تخلیه روانی و آرامش بیشتری را فراهم میکند.
چطور رنگها در عکاسی میتوانند بر روحیه بیننده تأثیر بگذارند؟
رنگهای گرم شور و انرژی میآفرینند، درحالیکه رنگهای سرد به آرامش و تأمل دعوت میکنند. انتخاب هوشمندانه رنگها در عکاسی، پیام احساسی تصویر را عمیقتر و تاثیرگذارتر میسازد.
چگونه در روانشناسی مثبتگرا، از عکاسی بهعنوان ابزاری برای پرورش دید مثبت استفاده میشود؟
ترغیب افراد به ثبت زیباییهای پیرامون یا لحظههای شادیآور، سازوکاری برای توجه به جنبههای مثبت زندگی است. مرور این آلبومهای تصویری منجر به احساس شکرگزاری و امید بیشتری میشود.
چطور تمرکز بر سوژههای خاص میتواند باعث خودشناسی بیشتر شود؟
زمانی که برای عکاسی از یک موضوع مشخص وقت میگذاریم، درواقع به زوایای مختلف آن دقت میکنیم. این فرایند میتواند انعکاسی از دغدغهها و نیازهای ذهنی ما باشد و مسیر خودشناسی را هموار کند.
چرا برخی روانشناسان توصیه میکنند از تصاویر قدیمی خود بهعنوان منبع الهام استفاده کنیم؟
مرور عکسهای دوران مختلف زندگی به ما کمک میکند تغییرات شخصیتی و رشدمان را بهتر ببینیم. این اقدام نهتنها مرور خاطرات، بلکه ابزاری برای پیبردن به الگوهای تکراری رفتار و احساسات است.
چطور میتوان از عکسهای طبیعت برای آرامش ذهن بهره برد؟
تماشای مناظر طبیعی یا ثبت زیباییهای خارج شهر، تأثیری مثبت بر سیستم عصبی دارد. در پژوهشهای روانشناسی ثابت شده است که تصاویر طبیعت، ضربان قلب را کاهش و احساس امنیت ذهنی را افزایش میدهند.
چرا شرکت در پروژههای گروهی عکاسی اثر مثبتی بر روحیه افراد میگذارد؟
گروههای عکاسی فرصت تبادل نظر، یادگیری مهارتهای جدید و تجربه همدلی را فراهم میکنند. این تعاملات اجتماعی سازنده میتواند حس تعلق و ارزشمندی را در افراد تقویت کند.
چطور عکاسی از کودکان به رشد عاطفی آنها کمک میکند ؟
وقتی کودک در محیط امن و شاد عکاسی شرکت میکند، احساسات مثبت تجربه کرده و با مشاهده نتایج، مفهوم هویت و ارزش شخصی برایش تقویت میشود. دیدن عواطف خود در قاب تصویر، موجب خودآگاهی بیشتر او خواهد شد.
چرا روانشناسان گاهی از عکاسی برای بررسی روابط بین فردی استفاده میکنند؟
نحوه قرارگرفتن افراد در عکسهای خانوادگی یا گروهی، فاصله بدنی و حالات چهره، اطلاعات زیادی از نوع ارتباط و نقشها در یک جمع ارائه میدهد. این تصاویر زمینه مناسبی برای تحلیل رفتارهاست.
چطور میتوان با بهرهگیری از رابطه عکاسی و روانشناسی، خاطرات تلخ را پردازش کرد؟
برخی تکنیکهای هنردرمانی توصیه میکنند رویدادهای دشوار زندگی را از طریق گرفتن عکس یا بازسازی صحنهها در قاب تصویر مرور کنیم. این فرایند به فرد امکان مواجهه و درنتیجه پذیرش تدریجی آن خاطرات را میدهد.
چگونه تحلیل نمادهای بهکاررفته در تصاویر شخصی، به شناخت ناخودآگاه کمک میکند؟
افراد اغلب بدون آگاهی قبلی، الگوها یا نشانههای بصری ویژهای را تکرار میکنند. شناسایی این نمادها در عکسها میتواند مسیرهایی برای درک نیازها، ترسها و تمایلات ناخودآگاه را نشان دهد.
چرا در برخی جلسات مشاوره خانواده، از آلبوم تصاویر استفاده میشود؟
تصاویر خانوادگی یا لحظههای مشترک میتوانند گرههای احساسی را واضحتر کنند. واکنش هر عضو به عکسها و خاطرات مرتبط با آنها، به روانشناس کمک میکند چالشهای پنهان را شناسایی کند.
چطور تمرین «عکاسی از خود» باعث افزایش خودآگاهی میشود؟
وقتی فرد سعی میکند جنبههای مختلف چهره یا حالت روحی خود را ثبت کند، تلاش میکند احساسات درونیاش را بیان کند. چنین روندی آگاهی از هیجانات و شناخت عمیقتری از خود ایجاد میکند.
چرا گاهی نگاه مجدد به عکسهای قدیمی یک شوک روانی ایجاد میکند؟
زیرا تصاویر قدیمی میتوانند با خاطرات فراموششده پیوند بخورند و احساسات سرکوبشده را فعال کنند. اگر از این فرصت به درستی بهره ببریم، امکان مرور و پردازش دوباره آن تجربهها فراهم میشود.
چگونه میتوان از رابطه عکاسی و روانشناسی برای تقویت مهارت همدلی استفاده کرد؟
هنگام دیدن عکسهایی که احساسی خاص را نشان میدهند، ذهن درگیر همذاتپنداری با سوژه میشود. تحلیل ظریف حالات چهره یا شرایط محیطی در تصویر، توانایی درک عواطف دیگران را بالاتر میبرد.
چطور پروژههای عکاسی مستند میتوانند بر آگاهی اجتماعی و احساس مسئولیت جمعی اثر بگذارند؟
وقتی عکسی از مشکلات یا رنجهای یک گروه از جامعه ثبت میشود، دید تازهای به بینندگان میدهد و موجی از توجه و همدردی را برمیانگیزد. این همدلی میتواند پایهای برای اقدامهای مثبت باشد.
چرا تعامل سازنده با عکسهای هنری در موزهها یا گالریها، به تسکین روان کمک میکند ؟
تماشای آثار هنری، ازجمله عکسها، شکل متفاوتی از مواجهه با واقعیت و احساسات را ارائه میدهد. این برخورد هنری ذهن را از تنشهای روزمره دور کرده و فرصتی برای تجربه لذت زیباییشناسانه فراهم میسازد.
اصول روانشناختی در مورد ادراک، احساسات، خلاقیت، هویت شخصی، ارتباطات بین فردی و روابط انسانی به توضیح چگونگی ایجاد تصاویر بصری، نحوه به اشتراک گذاری آنها و واکنش مردم به آن چه می بینند کمک می کند. در نتیجه می توان گفت روانشناسی و مفاهیم آن به خوبی می تواند در زمینه عکاسی وارد شده و تاثیر تصاویر را افزایش داده یا این که پیام و نقش عکس ها را برجسته تر سازد.
یک زمینه تحقیقاتی که در ان یک رشته جدید با عنوان روان شناسی عکاسی ایجاد شد و توسعه یافت. در این زمینه نحوه ایجاد، به اشتراک گذاری و واکنش مردم به تصاویر مورد بررسی قرار می گیرد و تاثیراتی که به دنبال این واکنش ها به وجود می آید ثبت می شود. این واکنش ها خصوص در ارتباط با عکاسی دیجیتالی و اشتراک گذاری آنلاین عکس ها بیشتر مورد نظر است.
برای تاثیرگذارتر کردن عکس ها باید به ویژگی هایی پرداخت که می توانند قدرت پردازشی مغز بیننده را افزایش دهند. از این شاخصه ها می توان به مواردی مانند تکرار الگوها یا استفاده از مفهوم شباهت در عکس ها، گزینه استمرار یا تکرار در تصاویر، به کار بردن فضاهای منفی در عکاسی و مجاورت در عکاسی اشاره کرد.
یکی از قدرت مندترین و در عین حال دشوارترین عناصری که باید در عکاسی روی آن تسلط پیدا کرد، ثبت احساسات و عواطف در تصاویر است. یک تصویر واقعا عالی تصویری است که حال و هوا را منتقل کند و بیننده را به داخل صحنه بکشاند. اگر عکسی داستانی را بیان می کند و می تواند به خوبی قلب و روح یک بیننده را در خود غرق کند، این عکس از نظر روانشناسی عکاسی نیز موفق است.